“
۳-کسب سطحی از سود خالص و نرخ رشد ، مستقل از ملاحظات مالیاتی (مثل کاهش نرخ مالیات که منجر به معافیت مالیاتی می شود) .
۴-داشتن سطح مناسبی از بدهی
۵-سود شرکت ناشی از تورم نباشد .
همان طور که ملاحظه گردید ، تعریف یکسانی از واژه کیفیت سود وجود ندارد . بسیاری از تحقیقات انجام شده در کشورهای توسعه یافته موید این مطلب است که سود خالص گزارش شده توسط واحدهای اقتصادی دارای محتوای اطلاعاتی است . ولی در رابطه با تعریف یکسانی از سود ، توفیق چندانی حاصل نگردیده است . لذا ، سوال اساسی این است که چگونه می توان ایرادهای وارده بر سود را مرتفع ساخت و به عبارت دیگر سودی را گزارش نمود که امکان ارزیابی را فراهم نموده و توان سودآوری بنگاه اقتصادی را نشان دهد . چنین سودی که اصطلاحا سود کیفی نامیده می شود در تصمیمات اقتصادی نقش بسیار مهمی دارد و استفاده از آن در شرایط کنونی ایران حائز اهمیت فراوان است . (ظریف فرد ، ۱۳۷۸ ، ص ۲۱) .
۴-۳-۲-معیارهای اندازه گیری کیفیت سود
از آنجا که تعریف یکسانی از کیفیت سود وجود ندارد ، لذا معیار ارزیابی یکسانی نیز وجود ندارد . به طور کلی معیارهای ارزیابی کیفیت سود و اجزای مربوط به آن را که در سال ۲۰۰۳ توسط شیپر و وینسنت [۴۱] ارائه شده به صورت جدول زیر طبقه بندی کرد :
جدول (۱-۲) معیارهای ارزیابی کیفیت سود
معیارهای ارزیابی اجزای مربوطه الف)مفهوم کیفیت سود مبتنی بر سری زمانی ویژگیهای سود ۱-پایداری
۳-نوسان پذیری
۲-قابلیت پیشبینی
ب)مفهوم کیفیت سود بر اساس رابطه بین سود و اقلام تعهدی و وجه نقد ۱-نسبت وجه نقد حاصل از فعالیتهای عملیاتی به سود
۲-تغییر در کل اقلام تعهدی
۳-پیشبینی اجزا اختیاری اقلام تعهدی به کمک متغیرهای حسابداری
۴-پیشبینی روابط بین اقلام تعهدی و جریانهای نقدی
ج)مفهوم کیفیت سود بر اساس ویژگی های کیفی چارچوب نظری هیات استانداردهای حسابداری مالی [۴۲] مربوط بودن و قابلیت اتکاء بودن د)مفهوم کیفیت سود بر اساس تاثیر گذاری در تصمیم ۱-قضاوتها و برآوردها ، معیاری معکوس از کیفیت سود .
۲-رابطه معکوس بین کیفیت سود و تغییر استانداردهای حسابداری
منبع:( شیپر و وینسنت[۴۳]، ۲۰۰۳،ص ۱۰۱)
دلیل اصلی تهیه و ارائه صورت جریان وجوه نقد تاریخی در سطح واحد انتفاعی این است که به سهامداران و اعتبار دهندگان امکان میدهد که واحد انتفاعی را با فرض تداوم فعالیت آن ارزشیابی کنند . این ارزش میتواند در مدل سرمایه گذاری هر یک از سرمایه گذاران و اعتبار دهندگان گنجانده شود و مبنای تصمیم گیری قرار گیرد .
«صورت جریان وجوه نقد تجزیه و تحلیل های قوی از فرصت ها و ریسک هایی که ترازنامه و صورت سود و زیان قادر به نشان دادن آن ها نیستند ارائه می کند . در تمامی مراحل توسعه و مشکلاتی که شرکت با آن ها روبرو می شود ، انعطاف پذیری مالی یک عامل اساسی برای حل آن مشکلات میباشد صورت جریان وجوه نقد بهترین ابزار برای اندازه گیری انعطاف پذیری مالی میباشد» (فریدسون و آلوارز[۴۴] ، ۲۰۰۲ ، ص ۱۱۲).
۴-۲-مبانی نظری مربوط به مدیریت سود
فلسفه مدیریت سود ، بهره گیری از انعطاف پذیری روش های استاندارد و اصول پذیرفته شده حسابداری میباشد . البته تفسیرهای گوناگونی که می توان از روش های اجرایی یک استاندارد حسابداری برداشت کرد ، از دیگر دلایل وجود مدیریت سود میباشد . این انعطاف پذیری دلیل اصلی تنوع موجود در روش های حسابداری است. در زمانی که تفسیر یک استاندارد بسیار انعطاف پذیر است ، یکپارچگی داده های ارائه شده در صورت های مالی کمتر می شود . اصول تطابق و محافظه کاری نیز میتواند باعث مدیریت سود شود . بنابر گفته گتشو [۴۵] (۱۹۸۶) ، شرکت کار باید سود سه ماهه نخست سال مالی خود را بدون اضافه نمودن به موجودی نقد و تنها با بهره گرفتن از روش های تعهدی حسابداری استهلاک ، معافیت های مالیاتی سرمایه گذاری ها و به حساب دارایی بردن بهره ، افزایش دهد . مدیران شرکت تأکید کردهاند که این کار برای ارائه صورت های مالی واقعی تر و قابل مقایسه کردن صورت های مالی شرکت ، با سایر شرکت های در صنعت مشابه صورت گرفته است . تحلیل گران مالی و حسابرسان از این پدیده به عنوان «ترفند حسابداری» نام میبرند . این در حالی است که تمامی این اقدام ها در چارچوب اصول پذیرفته شده حسابداری صورت گرفته است . پژوهش ها نشان میدهد که مدیران شرکت ها از روی قصد ، سودهای گزارش شده را با بهره گرفتن از انتخاب سیاست های حسابداری خاص خود ، تغییر در برآوردهای حسابداری و اقلام تعهدی ، دستکاری میکنند تا به هدف های مورد نظر خود برسند. تحلیل گران مالی انتظار دارند که شرکت ها به پیشبینی های انجام گرفته برسند و مغایرتی نداشته باشند ، این مهم برای شرکت هایی که قابل اتکاء تر هستند ، بیشتر صادق است . تحلیل گران مالی و سرمایه گذاران از انحراف میان مقادیر پیشبینی شده وواقعی بسیار ناخشنود خواهندشد (میلر و جون[۴۶] ، ۲۰۰۲ ، ص ۴۰۲)
از این مغایرت ها در خصوص با مدیریت سود ، بیشتر استفاده می شود . در مغایرت منفی ، صاحبان سود را متقلب می دانند درحالی که در مغایرت مثبت ، مدیریت سود را اقدامی بدون مشکل و طبق صلاحدید مدیریت ، قلمداد می نمایند . (فریدسون و الوارز [۴۷]، ۲۰۰۲ ، ص ۱۱۱ ) . برخلاف اینکه ، اکثر افراد هموار سازی را سوء استفاده از انعطاف پذیری در گزارش کاری می دانند ، به نظر ما ، مدیران باخرد که هدفشان افزایش ارزش شرکت هایشان میباشد ، در چارچوب الزامات قانونی و حسابداری اقدام به بیشتر کردن ارزش شرکت تحت نظر خود ،با استفاده ازآن می نمایند (کیرشنهایتر و ملومند [۴۸]، ۲۰۰۲ ، ص ۱۷).
در مقابل ، اگر داده های آورده شده در صورت های مالی به زیان صاحبان سود تغییر کند ، تقلب مدیریت در جهت مقاصد فردی اش محسوب میگردد . هانت ، مویر و وشلوین [۴۹] (۱۹۹۷) بررسی کردهاند که آیا صلاحدید مدیریت که در مدیریت سود اعمال می شود ، بر ارزش شرکت تاثیری دارد یا خیر ؟ یافته های پژوهش های آن ها نشان داد که نشان دادن رقم پایین تر برای سود حاصل از اقلام معوق ، باعث افزایش ارزش بازار سرمایه می شود . آشکار است هنگامی که نظرهای شخصی مدیریت باعث کاهش سود می شود ، یکپارچگی داده های ارائه شده در صورت های مالی تحت تاثیر قرار خواهد گرفت .
بازی با «ارقام مالی» (نامی که گاهی اوقات برای مدیریت سود به کار می رود) میتواند تاثیر کاملا منفی ، در هنگام کشف شدن باقی بگذارد . با بهره گرفتن از حسابداری مدیریت سود ، مدیریت میتواند تصورهای سایرین نسبت به عملکرد شرکتش را تغییر دهد . ارزیابی قدرت سودآوری شرکت ممکن است به اشتباه تعبیر شود و باعث تعیین نامناسب قیمت اوراق بدهی و سرمایه شود . هنگامی که اشتباه هایی کشف می شود ، شرکت دیگر اطمینان بازار را به دست نخواهد آورد و این باعث کاهش شدید قیمت اوراق بدهی و سرمایه اش خواهد شد (مافورد و کومیسکی[۵۰] ، ۲۰۰۸ ، ص ۳۸ ) .
“