تبیین دقیق موضوع و طرح ابعاد حاکم بر آن را میتوان مهمترین گام یک پژوهش دانست. در واقع کلیات طرح پژوهش هسته اصلی پژوهش و نمایی کلی از فرایند انجام پژوهش است. در فصل حاضر پس از بیان مساله و طرح پرسش های بنیادی پژوهش، پیشینه مطالعاتی موضوع مورد مطالعه توصیف می شود. در ادامه با بیان فرضیه های مطرح شده و اهداف مورد نظر در این پژوهش، به بیان روش و مراحل انجام پژوهش خواهیم پرداخت. در پایان نیز اصلی ترین مشکلات فراروی این پژوهش ذکر خواهند شد.
ادراك هویت فضایى، تعلق به یک محیط و درك كیفیتهاى فضاهاى شهرى، اغلب تنها از طریق پیادهروى در محیط قابل دستیابى هستند. تعاملات اجتماعى شهروندان در فضاهاى شهرى، زندگى اجتماعى را به وجود آورده و تقویت مى كند. امروز، در شهرهاى ما به دلیل ازدحام اتومبیل و اولویت حركت سواره، این تعاملات كاهش بسیار یافته است و اتومبیل ها نقش اصلى را در جابجایى هاى شهروندان به خود اختصاص داده اند. نتیجه این اهمیت بیش از اندازه به وسایل نقلیه و در نتیجه كاهش تحركات پیاده و افت كیفیت زندگى شهرى، توجه مدیران شهرى به یافتن بهترین مسیرها براى حذف حركت سواره و تبدیل آنها به پیاده راه است كه اغلب به دلیل طراحى صرفا كالبدى به خصوص در كشور ما این تلاش ها بىنتیجه مانده است (رسولی و رحیم دخت خرم،1388: 70).
تداخل میان رفت و آمد سواره و عابران پیاده، یکی از بزرگترین مشکلات در شهرهای امروزی است. در بسیاری از شهرها، رفت و آمد پیوسته افزایش یافته است؛ در نتیجه برخوردهای زیادی میان عابران پیاده و رفتو آمد موتوری رخ میدهد. وجود نگاهی منتقدانه به رفت و آمد عبوری سنگین در مرکز شهر، به ویژه به رفت و آمد سواره غیر ضروری، که با ایجاد محیط شهری مردمگرا و سرزنده مغایرت دارد، حائز اهمیت است (یان گل ،1389: 27).
به نظر می رسد شهرهای کشورمان در دوران معاصر با گسستی عمیق نسبت به گذشته، اکثر توجه خود را به اتومبیل و تسهیل هرچه بیشتر حرکت سواره معطوف داشته است و آنچنان که باید به محدوده های پیاده و اهمیت آن در ایجاد سرزندگی شهر توجه نگردیده است.
خرید اینترنتی فایل کامل :
شهرهای کنونی هیچ فضایی را جهت برقراری روابط اجتماعی در اختیار شهروندان قرار نمیدهد و این باعث می شود که حس تعلق شهروندان نیز هر روزتر کم رنگ تر شود. علاوه بر این امر زندگی ماشینی نیز در کمرنگ شدن زندگی اجتماعی نقش بسزایی دارد.
در این پژوهش به بررسی بهبود کیفیات فضایی پیادهراها و تاثیر آن بر ارتقاء تعاملات اجتماعی شهروندان در این فضاهای شهری جهت نیل به حیات مدنی در شهر است.
1-2- بیان مسأله
پیادهراها بخشی از فضاهای شهریاند. امروزه فضاهای شهری، ضرورتی اساسی در برنامههای توسعه شهری یافتهاند که این امر حکایت از نقش این فضاها در تقویت وجهه فرهنگی – اجتماعی شهر دارد. موضوع فضای شهری از جمله مباحث پرجاذبه ای است که بسیاری از اندیشمندان مسائل شهری به آن توجه داشته و اهمیت آن را اساساً به جهت رابطهای میدانند که آن با راهبردهای اجتماعی، پالایش ساخت اجتماعی، تولید کیفیت انسانی- عاطفی در جامعه، بیان زندگی فعال مردم، فعالیت سیاسی، زندگی سالم شهری و مانند آن دارد (پارسی، 1381: 1). پیاده روی، ابتدایی ترین نوع حمل و نقل شهری است و می تواند ایمن ترین و راحت ترین آن نیز باشد (محمدی و همکاران، 1392: 9-1). پیادهراها محل حضور همه شهروندان و مشارکت آنان در زندگی جمعیشان میباشد. این فضاها در مقیاس همه شهر عمل کرده و میبایست پذیرای گروه های مختلفی از شهروندان باشد. در آنجا شهروندان در یک رابطه تعاملی با یکدیگر، با هم بودن را آموخته و برای ارتقای حیات جمعی میکوشند (پاکزاد، 1386).
حرکت پیاده طبیعیترین، قدیمیترین و ضروریترین شکل جابجایی انسان در محیط است و پیادهروی هنوز مهمترین امکان برای مشاهده مکانها، فعالیتها و احساس شور و تحرک زندگی و کشف ارزشها و جاذبههای نهفته در محیط است (پاکزاد، 1383). مفهوم «پیاده مداری»، که امروزه به یکی از اساسی ترین دغدغهها و مباحث شهری تبدیل شده است
بخش مهمی از تعاملات اجتماعی و فرهنگی در فضاهای شهری محقّق میشود، بنابراین نقش فضاهای پیادۀ شهری در تقویت بنیان های اجتماعی و فرهنگی شهر اهمیّت بسیاری دارند. در این میان، پیادهراها معابری دارای نقش اجتماعی عمده هستند که میتوانند شور و سرزندگی را به فضاهای شهری آوردند و مردم را به حضور داوطلبانه در شهر تشویق کنند. بنابراین آزادی عمل انسان پیاده برای توقف، مکث، تغییر جهت و تماس مستقیم با دیگران بسیار زیاد است. فضاهای پیاده مدار، با توجّه به ماهیّتشان از نظر ادراک هویّت فضایی، احساس تعلّق به محیط و دریافت زیبایی، از اهمیّت اساسی برخوردارند و با جذب طیف وسیعی از گروه های اجتماعی، حس همگرایی، تعامل مستقیم شهروندان را با وجود بینشها، احساس ها، خواسته ها و گرایش های مختلف تقویت میکند )قربانی و جام کسری،1389: 62-60). اصل فلسفه وجودی پیادهراها نه صرفاً عملکردهای فیزیکی و ارتباطی، تثبیت و تقویت برخی کاربریها و مسائل اقتصادی بلکه گسترش ارتباطات و تعاملات اجتماعی- فرهنگی و ایجاد مقیاس انسانی در عرصه عمومی میباشد.
یکی از راههای تجدید حیات مدنی مراکز شهری پیادهراها هستند که نقش مؤثری در کشف و ادراک محیط کالبدی و اجتماعی شهر دارند و مظهر تمدن، هویّت و مدنیّت شهر هستند (اسداللهی، 1383 : 68 – 71 ).